دنیا جای سادهست
همچون گلهای پیراهن یک زن
همچون نسیمی شبانگاهی در بهار
همچون خنده های یک کودک
همچون طعم شیرین شربت خانگی
همچون خوابی عمیق در پانزده تیر به زیر کولر آبی
دنیا جای سختیست
همچون لحضه دیدن نمره نه در سیستم دانشگاه
همچون چهره پدر هنگام دیدن چک برگشتی
همچون دختر جوان سهتار زن مترو
همچون دود سیگار برآمده از حلق جوانی آسمان جل
همچون حس کودکی در عصر بیست و نه شهریور
دنیا جایست شاد
همچون فیلمی از وودی آلن
همچون صدای خندههای مادربزرگ
همچون فریاد شادی کودک
همچون سیگاری در زمستان زیر برف
همچون زمانی که میگویم دوستت دارم
همچون زمانی که میگویی دوستت دارم
اما دنیا گاهی غمگین است
همچون سیاهی مردمک چشمانت
همچون سیاهی دسته موهایت
همچون سیاهی خاطرات خاک گرفتهات
همچون سیاهی لبخند های تلخات
همچون سیاهی تصویری که از خودت به جا گذاشتهای
و هزاران سیاهی دیگر.
دنیای مرا همین سیاهیها میسازند
و سیاهیها را تو
و به این ترتیب میسازی تو دنیای مرا
دنیای پر از تو
ولی بدون تو
-خودم
درباره این سایت