سلام 

امروز شنبه بود ولی شبیه جمعه بود.از اون جمعه‌ها که نه دل گرفته،نه مغز خسته‌س نه خوشی نه کلا هیچی.بی همه چیزی یجورایی.

حال اکثریت مقیم ساکن خوش نیست.خالی بندیای مشاور را باور کرده و به آینده دل می‌بندد.

 پل گلدن گیت ندیده از دنیا نریم،پیپیر نداده نریم،مک‌دونالد نخورده نریم،کربلا نرفته نریم،نمایشنامه ننوشته نریم،این چنین رقصیدن میانه زمین آرزو به دل نریم،کنسرت علی عظیمی و نامجو نرفته نمیریم،دو نفره نخندیده نمیریم،لپ طفل خود را نکشیده نمیریم،جنایت و مکافات نخوانده نمیریم،قهرمانی لیورپول در لیگ برتر ندیده نمیریم،نسبیت را فهمیده از این دنیا بریم،تجریش بارونی را متر کنیم بعد بریم،فیلم مستند مورد نظرمان ساخته و بریم،به زور حسن را فن بمرانی کرده و بعد بریم،از نسیم مرعشی امضا گرفته و بریم،خمس و زکاتمان را پرداخت کرده و سپس بریم.

دیگه همین،ارزوی دیگه‌ای نداریم.ما که اسکار و دکترامون رو تو خیال و تصورات مون بردیم و گرفتیم و دیگه چشم به دنیا نداریم.باشد که شما هم رستگار شوید!

بیش از حد تلاش نکنید.»-چار بوکوفسکی

بیخیال.»-خودم

همینگوی میگه دنیا جای قشنگیه و ارزش جنگیدن داره،من با قسمت دومش موافقم.»-سامرست،فیلم سون

نظرت دوست عزیز؟!

 


مشخصات

آخرین جستجو ها